رابطه سنت و تجدد، مبحث پردامنهای است که در بسیاری از رشتهها ازجمله هنر معماری بهعنوان عرصه مهم تجلی هویت فرهنگی، موردتوجه واقع شده است. سنتگرایی بهعنوان یکی از مکاتب فکری سده بیستم که داعیه احیای ...
بیشتر
رابطه سنت و تجدد، مبحث پردامنهای است که در بسیاری از رشتهها ازجمله هنر معماری بهعنوان عرصه مهم تجلی هویت فرهنگی، موردتوجه واقع شده است. سنتگرایی بهعنوان یکی از مکاتب فکری سده بیستم که داعیه احیای سنت و نجات بشر را دارد توانسته است در درک مفاهیم معماری گذشته گامهای مؤثری بردارد؛ اما نتوانسته است استفاده مؤثر از دیدگاههای سنتی بیزمان را در جریان معماری امروز نهادینه کند. مقالهی حاضر درصدد پیجویی علل این امر است و سعی دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به مکتوبات سنتگرایان و سایر متون مرتبط، نسبت به نتایج عملی و نقش اندیشه و گفتمان سنتگرایی در معماری امروز شناخت حاصل کند. یافتهها حاکی از آن است که انقطاع تفکر سنتی از زبان کاربردی امروزی، همچنین نوع رویکرد سنتگرایان به تاریخ و انسان و عدم توجه به نقد درونی نهتنها سبب شده است تا کاربرد مبانی سنتگرایی در عمل دشوار گردد، بلکه در بروز چالش سنت در معماری معاصر تأثیرگذار بوده است. درنتیجه برای هویتجویی از مسیر سنتگرایی، بازاندیشی در تمایزسازی و مرزبندیهای افراطی که مفاهیم سنت را از متن زندگی خارج ساخته، ضروری مینماید. در عرصه معماری توجه بیشتر به نگاه ساختاری بهجای نگاههای شکلی یا معناییِ صرف، آگاهی از دیدگاههای غیر سنتی و پرهیز از عملگرایی مفرط میتواند به تحقق معماری اصیل و هویتمند یاری رساند